یک جوان که با طراحی نقشهای شیطانی در پس پرده دوستی خیابانی طلا و جواهرات زن جوان را به روش فیلمهای گانگستری به سرقت برده بود پس از لو رفتن ماجرا و دستگیری حالا در خانه آخر قرار گرفته و پلههای دادگاه را بالا و پایین میرود.
آیا علت این رخداد، نظارت نداشتن خانواده است؟
اینکه عدهای به واسطه کمبود محبت از سوی اعضای خانواده، شرایط روحی و... در دام دوستیهای شوم خیابانی گرفتار میشوند موضوع مهمی است که باید از سوی کارشناسان این حوزه به صورت تخصصی مورد بررسی قرار گیرد. اما نکته پیش پا افتاده ماجرا این است که وقتی عرف جامعه و شرع نادیده گرفته میشود و مسیرهای انحرافی پیش پای عدهای قرار میگیرد، بیتردید انتهای راه به تباهی، سیاهی و حتی ریختن آبروی خانوادهها ختم میشود که مستقیم با آینده جوانها و نوجوانها گره خواهد خورد. در این پرونده قضایی که خبرنگار قدس آن را پیگیری کرده، در ادامه به آن اشاره خواهد شد که این دوستی شوم به واسطه نوعی کمبود محبت از سوی خانواده به وقوع پیوسته که جا دارد خانوادهها و مخاطبان در این زمینه تأمل بیشتری کرده و به ماجرا به دید شناسایی و دستگیری یک سارق طلا و جواهرات نگریسته نشود.
همه چیز با یک پیامک ساده شروع شد
اما ماجرای دوستی خیابانی به چند ماه پیش برمیگردد، روز شکل گرفتن دوستی شوم که به دریافت یک پیامک اشاره داشت. جوان سارق به صورت اتفاقی پیامکی برای چند شماره تماس ارسال میکند و منتظر میماند که هرکس پاسخ پیامک را داد، سرصحبت را با مخاطب باز کند و اگر آنچه میخواست بدست آورد نقشه شوم را اجرایی کند. در میان پیامکهای ارسال شده یک نفر پاسخگو بود و همین جرقه دوستی شیطانی را زد و پس از مدتی مکالمه پیامکی و ابرازعلاقه دروغین از سوی مرد جوان، نخستین قرار گذاشته میشود. پسر پرایدسوار که در یکی از روستاهای اطراف شهر مشهد زندگی میکرد با دیدن طلا و جواهراتی که طعمه همراه داشت احساس کرد تیرش به هدف خورده و پس از آن مرحله آخر نقشه شیطانی را کلید میزند. وقتی اعتماد دختر جوان به وعدههای عاشقانه توخالی جلب میشود، قرار دور زدن در خیابانهای شهر گذاشته میشود. از طرفی طعمه ماجرا که آن روز از اضافهکاری در محل کارش خبری نبود بدون اطلاع خانواده در حالی که آنها تصور میکردند او همچنان سرکارش است، سوار پراید مرد سارق و همراهش شد.
لحظاتی بعد، از شهر خارج میشود و به سمت نیشابور حرکت و چند ساعتی را هم در حوالی شهر نیشابور سپری میکنند. هوا تاریک شده بود و آنها در حال برگشت به سمت مشهد بودند که مرد جوان خودرو را در بیابانهای غرب مشهد متوقف میکند. در یک چشم بههم زدن دو مرد چاقو به دست یکی به سمت راننده حمله میکند و دیگری هم چاقو را زیر گلوی دختر جوان میگذارد و در حالی که از او میخواهد طلا و جواهراتش را از دست و گردنش خارج کند با قیچی که همراه داشت چند النگو را از دستان او برش زده و به زور میگیرد.
زورگیر دیگر هم راننده پراید را از ماشین پایین کشیده و درحالی که سر او داد میزد او را چندصدمتر آنطرفتر برد. آنها حتی گوشی تلفنهمراه و چند صد هزارتومان وجه نقد همراه طعمه را هم به سرقت برده و با موتورسیکلت از محل متواری میشوند.
صدای آشنا همه چیز را برملا کرد
مرد شیطانصفت که خودش را از همهچیز بیاطلاع نشان میداد طعمه را در نزدیکی خانهاش پیاده و از محل دور میشود. اما دختر جوان به صدای یکی از سارقان که صورت خود را پوشانده بود مشکوک میشود و تصور میکند او در گذشته با دوست خیابانیاش تلفنی صحبت کرده بود.
او که حدود ۴۰ میلیون طلا و جواهراتش را از دست رفته میدید، در دادسرا شکایتی را مطرح کرد. بادستور مقام قضایی ماجرا مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد همه چیز زیر سر دوست خیابانی است. او دستگیر و مورد بازرسی قرار میگیرد و وقتی تمام ادله را علیه خود میبیند به همه چیز اعتراف میکند. او مدعی شد دو روز بیشتر از دوستی خیابانی ما نگذشته بود که این نقشه را اجرا کردم. من وقتی طلاهای طعمه را دیدم با دو نفر از دوستانم هماهنگ کردم و به آنها گفتم من در چه ساعتی همراه با این خانم به محل خواهیم آمد و به محض توقف خودرو شما با سلاح سرد به ما حمله و طلا و جواهرات را سرقت کنید.
او ادامه داد:حتی موتورسیکلتی که با آن فرار کردند هم متعلق به من بود. هدفم سرقت طلاها بود. در ادامه دو همدست سرکرده باند دستگیر و آنها هم تمامی زوایای کار را بازگو کردند. پس از صدور کیفرخواست پرونده به شعبه ۱۴۴ کیفری۲ مشهد ارسال و روی میز قاضی مهدی ترابیان قرار گرفت.
با تحقیق دوباره از متهمان و با جمعبندی اقدامهای صورت گرفته درنهایت مشخص شد پرونده باید برای ادامه روند رسیدگی به زوایای دیگر که در صلاحیت دادگاه کیفری یک قرار دارد به آنجا ارسال شود که این امر صورت گرفت.
انتهای پیام
نظر شما